آیه 43 سوره ق

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ

[50–43] (مشاهده آیه در سوره)


<<42 آیه 43 سوره ق 44>>
سوره :سوره ق (50)
جزء :26
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

البته ما خلق را زنده ساخته و می‌میرانیم و بازگشت همه به سوی ماست.

بی تردید ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم، و بازگشت به سوی ماست.

ماييم كه خود، زندگى مى‌بخشيم و به مرگ مى‌رسانيم و برگشت به سوى ماست.

ما زنده مى‌كنيم و مى‌ميرانيم و بازگشت نزد ماست.

ماییم که زنده می‌کنیم و می‌میرانیم، و بازگشت تنها بسوی ماست!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed it is We who give life and bring death, and toward Us is the [final] destination.

Surely We give life and cause to die, and to Us is the eventual coming;

Lo! We it is Who quicken and give death, and unto Us is the journeying.

Verily it is We Who give Life and Death; and to Us is the Final Goal-

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ «43»

همانا اين ما هستيم كه زنده مى‌كنيم ومى‌ميرانيم وبازگشت (همه) به‌سوى ماست.

يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ «44»

روزى كه زمين به سرعت از روى آنان شكافته شود، (و آنان از گورها بيرون آيند.) اين حشر (و گردآوردن همه انسان‌ها) بر ما آسان است.

نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ «45»

ما به آنچه (مخالفان) مى‌گويند آگاه‌تريم و تو مأمور به اجبار مردم نيستى (تا آنان را با زور به راه راست درآورى). پس هر كه را از وعده عذاب من مى‌ترسد، به وسيله‌ى قرآن پند ده.

نکته ها

«جبار» هم به معناى جبران كننده است كه يكى از صفات و نام‌هاى خداوند است، «الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ» «1» و هم به معناى اجبار و سلطه بر ديگران از روى تجاوز است كه صفتى زشت و مورد نهى است. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ»

خداوند در اين آيات مى‌فرمايد: در قيامت شك نكنيد زيرا:

- مرگ و حيات شما به دست ماست. «نُحْيِي وَ نُمِيتُ»

- براى خروج شما از قبرها، زمين را مى‌شكافيم. «تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً»

- انسان‌هاى پراكنده را جمع مى‌كنيم. «ذلِكَ حَشْرٌ»

- اين كار هيچ سختى ندارد. «يَسِيرٌ»

در آيه 39 فرمود: «فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ» بر آنچه ياوه‌سرايان مى‌گويند، صبر كن، آيات‌

«1». حشر، 23.

جلد 9 - صفحه 236

بعد، به مسائلى كه انسان را صبور مى‌سازد اشاره مى‌كند، از جمله:

- ذكر و تسبيح خداوند. «فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ»

- ياد قيامت. فَاصْبِرْ ... ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ‌

- توجه و حضور خداوند. فَاصْبِرْ ... إِلَيْنَا الْمَصِيرُ

- توجه و علم خداوند به سخنان ياوه مخالفان. فَاصْبِرْ ... نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ‌

آغاز اين سوره با سوگند به قرآن و پايان آن با تذكّر و توجّه به قرآن اختصاص يافت.

پیام ها

1- جز خداوند، هيچ كس قدرت زنده كردن و ميراندن ندارد. «إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ»

2- ياد اين‌كه بازگشت همه به سوى اوست، توان انسان را در برابر مشكلات افزون مى‌كند. فَاصْبِرْ عَلى‌ ما يَقُولُونَ‌ ... إِلَيْنَا الْمَصِيرُ

3- وظيفه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله تبليغ دين است، نه تحميل دين. «وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ» (پذيرش دين بايد با اختيار باشد.)

4- محور تبليغات دينى بايد قرآن باشد، زيرا بهترين وسيله تذكّر است. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ»

5- معارف بلند، منطقى و فطرى قرآن، براى پذيرش مردم كافى است و نيازى به اجبار نيست. «ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ»

6- پندپذير كسى است كه از قيامت خوف داشته باشد. فَذَكِّرْ ... مَنْ يَخافُ وَعِيدِ

7- حقايق دين در نهاد انسان نهفته است، تنها يادآورى لازم است. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ» (كلمه «ذكر» به معناى يادآورى نهفته‌ها و فراموش شده‌هاست)

8- كسى كه قيامت را نمى‌پذيرد، بهترين تبليغ‌ها از بهترين مبلّغان براى او سودى ندارد. «مَنْ يَخافُ وَعِيدِ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 9 - صفحه 239

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ (43)

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي‌: بدرستى كه ما زنده مى‌نمائيم مردمان را، يعنى نطفه مرده را حيات مى‌بخشيم در دنيا، وَ نُمِيتُ‌: و مى‌ميرانيم ايشان را در جهان، وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ: و بسوى ماست بازگشت ايشان، يعنى بار ديگر ايشان را براى حساب و جزا زنده مى‌نمائيم.

برهان: بر اثبات معاد جسمانى- ايجاد معدوم از محض عدم به غير ماده و

«1» مرحوم حاج ميرزا ابو الحسن شعرانى در ذيل اين مطلب در جلد نهم تفسير منهج الصادقين، صفحه 28، توضيحاتى بيان كرده‌اند كه در اينجا به نقل آن مى‌پردازيم:

«اين سخن از خرافات يهود است و ... بيت المقدس و مكه و هر جاى متبرّك به آسمان روحانى نزديكتر است و دعا در آن مستجاب است و هدايت بدان جا نازل و بركت عام، و دوازده و هيجده ميل تأويل روحانى به جسمانى است و از افكار مادى يهود برخاسته.»

جلد 12 - صفحه 246

مده به انواع صور و اشكال، ممتنع و محال نيست، زيرا هرگاه ممتنع مى‌بود البته هيچ ذره از موجودات و كائنات اين عوالم بوجود نمى‌آمد؛ و هرگاه معلوم شد كه اين همه موجودات را در عالم، ذات مقدس الهى آفريده، محقق يابد اين اشياء ممكن بذاته و مقدور قدرت خلاق على الاطلاق است، پس اعاده و ايجاد مرتبه ثانيه بالنسبه به همان اشياء اوليه به طريق اولى، اسهل و اقدر خواهد بود، حيات و ممات و ايجاد و اعاده در حيطه قدرت قادر متعال باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ (41) يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ (42) إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ (43) يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ (44) نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ (45)

ترجمه‌

و گوش ده روزى كه ندا كند ندا كننده از جائى نزديك‌

روزى كه ميشنوند صيحه را بدرستى اين روز بيرون آمدن است‌

همانا ما زنده ميكنيم و ميميرانيم و بسوى ما بازگشت است‌

روز كه شكافته شود زمين از آنان با آنكه شتابندگانند اين از هر جانب جمع كردنى است بر ما آسان‌

ما داناتريم بآنچه ميگويند و نيستى تو مر آنها را مجبور كننده پس پند و تذكر ده بقرآن آنرا كه ميترسد از وعيد من.

جلد 5 صفحه 60

تفسير

خداوند متعال براى گوشزد مردم و تذكر آنها ببعث و نشور خطاب به پيغمبر خود فرموده كه گوش فرادار و مترقب روزى باش كه منادى حق كه اسرافيل است ندا ميكند خلق را كه برخيزيد براى حساب از جائيكه نسبت آن بهمه على السّويّه است لذا همه بيك منوال صوت او را ميشنوند مانند صدائى كه از جاى نزديك بيايد و آنروزى است كه تمام خلق نفخه دوم و صوت شديد آنرا ميشنوند و بايد بشنوند چون حق است مانند ساير اوضاع قيامت و احوال آن يا آن صوت بحق تعلق گرفته كه آن بعث و حشر است و آنروز بيرون آمدن اجساد پوسيده از قبور است كه يوم الخروج ناميده شده و خداوند زنده ميكند جماد را و ميميراند و زنده ميكند دوباره و در پيشگاه عدل خود حاضر ميفرمايد براى ثواب و عقاب و آنروزى است كه شكافته و دور شود زمين از مردم و آنها بسرعت داعى حق را اجابت نمايند و بصحراى محشر شتابند و اين جمع‌آورى ذرات اجسام متفرّقه در عالم و بصورت اوّل در آوردن و در پيشگاه خود حاضر نمودن براى خدا آسان است و كار مختصرى است و او اعلم است باقوال و اعمال كفّار و غير آنها و همه را بپاداش و جزاى خود خواهد رسانيد و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم مأمور به اجبار آنها بر ايمان نميباشد او فقط بايد پند دهد و متذكر فرمايد بمواعظ و نصايح قرآنيّه كسانيرا كه از وعده عذاب خدا ميترسند چون غير آنها موعظه و اندرز بحالشان مفيد نيست و قمّى ره اين آيات را راجع برجعت و ظهور حضرت حجّت دانسته و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از يوم الخروج رجعت است و منادى به اسم قائم و اسم پدرش ندا ميكند و صيحه حق همان است و حشر يسير هم همان حشر است در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هر كه در دنبال نمازهاى واجب و مستحب خود سوره ق را قرائت نمايد خداوند توسعه در رزق باو عطا ميفرمايد و نامه عملش را بدست راستش ميدهد و حسابش را سهل و آسان خواهد فرمود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 5 صفحه 61

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنّا نَحن‌ُ نُحيِي‌ وَ نُمِيت‌ُ وَ إِلَينَا المَصِيرُ (43)

محققا ‌ما زنده‌ مي‌كنيم‌ و ميميرانيم‌ و بسوي‌ ‌ما ‌است‌ بازگشت‌، اختلافي‌ ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ ‌بين‌ موت‌ و حيات‌ چه‌ نسبت‌ ‌است‌ بعضي‌ گفتند: ايجاب‌ و سلب‌ ‌است‌ هستي‌ و نيستي‌ حيات‌ هستي‌ ‌است‌ و موت‌ نيستي‌ چنانچه‌ نوع‌ عوام‌ ‌اينکه‌ توهم‌ ‌را‌ دارند بالاخص‌ كفار دهري‌ مذهب‌ ‌که‌ موت‌ ‌را‌ فناء صرف‌ ميدانند، بعضي‌ گفتند:

عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ بموت‌ قوا ‌از‌ ‌بين‌ مي‌رود ‌از‌ حس‌ و حركت‌ ميافتد. لكن‌ تحقيق‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ بحيات‌ نباتي‌ و حيواني‌ عدم‌ و ملكه‌ ‌است‌ بخار تمام‌ مي‌شود بدن‌ ‌از‌ كار باز داشته‌ مي‌شود و اما نسبت‌ بحيات‌ انساني‌ تضاد ‌است‌ انتقال‌ نشئه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عالم‌ بعالم‌ ديگري‌ ميرود، و موت‌ امر وجودي‌ ‌است‌ قرآن‌ ‌هم‌ ناطق‌ ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ خلق‌ بموت‌ ميدهد: الَّذِي‌ خَلَق‌َ المَوت‌َ وَ الحَياةَ لِيَبلُوَكُم‌ أَيُّكُم‌ أَحسَن‌ُ عَمَلًا ملك‌، آيه 2.

جلد 16 - صفحه 260

إِنّا نَحن‌ُ نُحيِي‌ وَ نُمِيت‌ُ و لذا موت‌ ‌را‌ اطلاق‌ توفي‌ كردند ‌که‌ بمعني‌ اخذ بقوة ‌است‌ تارة نسبت‌ بخدا ميدهند.

اللّه‌ُ يَتَوَفَّي‌ الأَنفُس‌َ حِين‌َ مَوتِها زمر، آيه 43، تارة نسبت‌ بملك‌ الموت‌ ميدهند قُل‌ يَتَوَفّاكُم‌ مَلَك‌ُ المَوت‌ِ الَّذِي‌ وُكِّل‌َ بِكُم‌ سجده‌. آيه 11، تارة نسبت‌ بملائكه‌ ميدهند وَ لَو تَري‌ إِذ يَتَوَفَّي‌ الَّذِين‌َ كَفَرُوا المَلائِكَةُ يَضرِبُون‌َ وُجُوهَهُم‌ وَ أَدبارَهُم‌ وَ ذُوقُوا عَذاب‌َ الحَرِيق‌ِ انفال‌ ‌آيه‌ 52، وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم‌ أَخرِجُوا أَنفُسَكُم‌ُ انعام‌ ‌آيه‌ 93 لذا ميفرمايد: إِنّا نَحن‌ُ ‌با‌ سه‌ تأكيد ‌ان‌ و تكرار نحن‌ و نا و جمله اسميه‌ نُحيِي‌ وَ نُمِيت‌ُ حيات‌ و موت‌ بدست‌ قدرت‌ اوست‌.

وَ إِلَينَا المَصِيرُ بازگشت‌ جن‌ و انس‌ و ملك‌ بسوي‌ اوست‌ ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ ‌براي‌ جزا و پاداشت‌ اعمال‌ و افعال‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 43)- و برای این که روشن شود حاکم در این دادگاه بزرگ کیست؟

می‌افزاید: «مائیم که زنده می‌کنیم و می‌میرانیم و بازگشت تنها به سوی ماست» (إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ وَ إِلَیْنَا الْمَصِیرُ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع